وادیها به نگارش در آمده، تا به من رهجو بگویند آنها چراغ راه من هستند که سالها راه را گم کرده بودم. انسان برای اینکه بتواند درست زندگی کند باید قوانین را بیاموزد تا بتواند در آسایش و آرامش زندگی نماید. انسان موجودی است که صور پنهان او از عالم امر خلق شده است؛ ولی صورت ظاهر در جهان خاکی سکنا گزیده است. در واقع میتوانیم بگوئیم که بیشتر صفات خداوند در اندازههای کوچک در ما وجود دارد و به ما اختیار کامل داده شده است تا سرنوشت خودمان را بدست بگیریم. این وادی میگوید در آخر امر، امر اول اجرا میشود؛ یعنی هر امر و خواستهای در نهایت به سرانجام میرسد فقط باید برای رسیدن به خواستههای خود فاکتور با اهمیت زمان را مد نظر قرار دهیم.
آقای مهندس در کتاب 60 درجه بارها از لزوم صبر برای همسفران و مسافران گفتهاند. ایشان میفرمایند: "برای انجام هر کاری باید صبر داشته باشیم و در صبر هم نباید بیصبری کنیم." در این وادی صبر اهمیت خودش را بیشتر نشان میدهد. هر شخصی که میخواهد به نتیجه دلخواه خود برسد باید از مرحله زمان عبور کند و تقریباً میتوان گفت که هیچراهی برای حذف این فاکتور مهم وجود ندارد. مثلاً اگر خواسته شخصی مادر شدن باشد بلافاصله صاحب فرزند نمیشود؛ بلکه پس از تشکیل نطفه در رحم مادر بلافاصله تغییرات آغاز میشود، پس از 9 ماه مراقبت و استراحت کافی این تغییرات در ظرف زمان شکل میگیرند و تبدیل به یک نوزاد میگردند؛ سپس مرحله ترخیص انجام شده و نوزاد به دنیا میآید.
در واقع اینگونه میتوان گفت که مراحل تغییر، تبدیل و ترخیص از مهمترین مسائل هستند به طوریکه چنانچه این امر در هستی صورت نمیگرفت، هستی به حالت سکون در آمده و بلافاصله متوقف و متلاشی میشد. در مورد مسئله اختیار، در واقع اختیاری که خداوند به انسان عطا نموده است فرد کم خرد میتواند به انسانی خردمند تبدیل گردد؛ زیرا همانطور که در وادی دهم خواندیم صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است؛ یعنی انسان میتواند با خواست و اراده از افکار و رفتار گذشته خودش دست بردارد و راه جدیدی را آغاز کند. ما انسانها برای رسیدن به نتیجه دلخواه هیچراهی برای حذف زمان نداریم مگر اینکه از ظرف زمان خارج شویم که این امر در زمین امکانپذیر نیست.
در زمین سه نیروی القاء، احیاء و تحرک وجود دارند که ما را به نتایج دلخواه یا همان آخر امر رهنمود میکنند. القاء همان انتقال اطلاعات، آگاهی و به نوعی آموزش است که این نوع القاء در بین همه موجودات؛ حتی بین دو سیم که در مجاورت هم قرار دارند نیز وجود دارد. احیاء به معنی زنده کردن است که توسط گروهی از نیروها انجام میشود. مثلاً در کنگره؛ وقتی افراد به ما کمک میکنند که به درمان و تعادل برسیم در واقع ما را زنده میکنند و به زندگی برمیگردانند. تحرک به معنی حرکت کردن است. تا حرکتی نباشد نیروی القاء و احیاء هر چقدر هم که زیاد باشند تأثیری ندارند و حرکت در واقع اساس تمام هستی است.
فردی که در اعماق تاریکی قرار دارد کافی است با اندکی تأمل و تفکر به سمت نور بچرخد. در ابتدا شاید در حد یک جرقه از آن بهرهمند شود؛ اما اگر به حرکت خود آرامآرام ادامه دهد و به خود زمان بدهد در طول این مسیر به منبع روشنایی میرسد. در ادامه خداوند فرمودهاند که نیروهای الهی و مثبت نیز از جایی که انسان انتظار ندارد برای تغییر و تبدیل به یاری او خواهند آمد؛ بنابراین انسان با حرکت باید شروع به تغییر نماید که این تغییری است از تاریکی به سمت نور و روشنایی که در تمامی سطوح افکار، گفتار و کردار شخص نمایان میشود. قدرت مطلق در طول مسیر تکامل انسان نیروهای القاء، احیاء و تحرک را وارد عمل نموده است که به کمک تغییرات و تبدیلات میروند؛ زیرا بدون مساعدت و یاری آنها هیچ تغییر، تبدیل و سرانجام هیچگونه ترخیصی اتفاق نخواهد افتاد.
برای اینکه تغییرات در انسان ایجاد شود باید سعی کند و در طول مسیر تکاملی خویش قسمتی از نیمه حیوانی و یا همان تاریکی خود را به نور و روشنایی تبدیل نماید و این امر حاصل نمیشود، جز با علم، تجربه و دانایی؛ البته منظور از علم در این جا فقط کسب مدارک علمی و آکادمیک نیست؛ بلکه باید روش درست زیستن را بیاموزیم تا دانایی خود را ارتقاء دهیم و در نهایت به دانایی مؤثر تبدیل کنیم. برای انجام تمام امور زندگی ما انسانها نیاز به زمان داریم مثلاً یک شخص بیسواد در یک لحظه و فقط با اراده اینکه میخواهد باسواد شود به خواسته خود نمیرسد و یا فرد معتاد و الکلی را نمیتوانیم در عرض یک هفته به فردی سالم تبدیل کنیم.
نویسنده: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر آتوسا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
40